loading...
دکتر علی شریعتی
محمد حق نظری بازدید : 51 یکشنبه 11 دی 1390 نظرات (0)

همه را ببرند و در شکافته ی کوه ساکت تنهایی ام

صومعه ای هست کوچک و زیبا

و روحانی و مجهول ،

به آن جا بسپارند .

چه در همین صومعه است که من

از وحشت تنهایی در انبوه دیگران می گریختم

و به درون آن پناه می بردم.

همین جا بود که شب ها و روزهای سیاه و خفه و دردناک را به نیایش می گذراندم

در برابر سر در آن که به رنگ دعاست ،

گرم ترین و پرخلوص ترین سروهاهای عاشقانه ام را

خاموش زمزمه می کردم.

و نغمه ی مناجات من ،

از چشم های پر اسرار مناره ای باریک و بلند آن

در آستانه ی هر سحرگاه و در دل هر شامگاه

و در بهت غمگین و اندوهبار هر غروب

در آن کوهستان خلوت و ساکت و مغرور تنهایی من می پیچید.

و همواره انعکاس طنین آن در این دره ،

گرداگرد دیوارهای بلند و سنگی و عظیم کوهستان ، می گردد و می پیچد و می خواند.

حتی اگر برای همیشه خاموش شوم،

حتی دیگر نگذارند فردا برگردم ،

و باز آوای محزون تنهایی سنگین و رنج آلود روح تنهایم را

در زیر رواق بلند و زیبای صومعه ام زمزمه کنم ،

آری

حتی اگر فردا دیگر نگذاشتند که برگردم ،

حتی اگر دیگر نتوانستم آواز بخوانم ،

طنین آوای من که از درون صومعه بر می خاست ،

همواره در این کوهستان خواهد پیچید
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام دوستان خوش اومدید به سایت دکتر شریعتی امیدوارم از مطالب لذت ببرید هر چند کمه!!فقط یه زحمت دارم اینکه رفتنی یه نظر بدین. با تشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1
  • بازدید ماه : 1
  • بازدید سال : 7
  • بازدید کلی : 1,268